تاریخچه پنی سیلین و اولین تزریق آن در ایران که به همّت جناب دکتر علی محسنی تدوین‌شده‌، به‌قدری جالب و شنیدنی می‌باشد که بر‌آن‌شدم تا این نوشتار را در هفته‌نامه و سایت پزشکی‌ امروز بیاورم. نواری که این مطالب برگرفته از‌آن می‌باشد، در‌سال ‌۱۳۷۶ ضبط شده‌است.

تاریخچه پنی سیلین و اولین تزریق آن در ایران:

«… این موضوع که تعریف‌می‌کنم در‌سال‌ ۱۳۲۴ اتفاق افتاده که هنوز پنی‌سیلین در‌ایران واردنشده و ما پنی‌سیلین را مصرف‌ و تزریق نکرده بودیم. پنی‌سیلین درسال۱۹۲۸ میلادی توسط فلمینگ کشف‌شد و همکارانش دنبال کشف او را ادامه‌دادند تا این‌که درسال۱۹۴۰ به‌صورت تزریقی در اروپا مورد استفاده قرار‌گرفت. ‌پیش‌از‌ این‌که وارد بحث‌شویم، می‌خواهم بگویم که چگونه پی به ‌وجود پنی‌سیلین بردیم.

در سال 1319 ، پروفسور اوبرلن به ایران دعوت شد و برای سازماندهی دانشکده پزشکی استخدام شد. او خودش یک متخصص آناتوموپاتولوژی (آسیب شناس) و یک متخصص سرطان (سرطان) بود. پروفسور اوبرلن پس از 3 تا 40 سال کار در ایران ، به خارج سفر کرد و مدتی بعد به ایران بازگشت. در زمان جنگ بود.

 پس از بازگشت یک روز ، همه اساتید ، پزشکان و دانشجویان را در آمفی تئاتر دانشکده پزشکی جمع کرد و موضوع سخنرانی وی در آن زمان این بود که در این سفر به اروپا ، برخی از موضوعات علمی جدید را به عنوان سوغاتی که می خواهم آوردم. برای گفتن در مورد باید توجه داشته باشیم که در آن زمان (1324 ش) هیچ روزنامه ، مجله علمی یا پزشکی وجود نداشت. تلویزیون وجود نداشت و رادیو در اوایل کار بود و اخبار پزشکی و مطالب جدید از دنیای پزشکی به هیچ وجه در دسترس ما نبود.


یکی از مطالب جدید DDT بود ، که می گفت DDT در اروپا کشف شده است ، که می تواند نبردی شدید با پشه های حامل مالاریا انجام دهد ، زیرا مالاریا در آن زمان جهان را فرا گرفته بود و یک فاجعه بزرگ برای مردم بود. مردم جهان در کشور خودمان نیز این بیماری تلفات سنگینی داشت.


در ایران ، برای مقابله با آن ، فقط از اسپری دیزل بر روی سطح آب راکد برای از بین بردن پشه ها (توسط آبپاش) استفاده کردیم و این کافی نبود و کار دشواری بود ، اما در کشورهای خارجی ، با استفاده از هواپیما ، محلول DDT آماده شده را آماده کردیم. روی سطح آب سنگ آنها سمپاشی شدند و تقریباً بعداً در ایران ، DDT توسط پمپ های دستی یا هواپیما سمپاشی شد و می توان گفت که مالاریا به این طریق ریشه کن شد.


دومین موضوع بحث ، کشف Rh blood بود. در آن زمان ، هیچ عامل دیگری مانند Rh به جز چهار گروه خونی کشف نشده بود. پروفسور اوبرلن به کشف گروه های خونی Rh منفی و مثبت به همراه این واقعیت اشاره کرد که تا آن زمان به دلیل ناآشنایی با عامل Rh مشکلات زیادی در انتقال خون داشتیم و سومین خبر و وعده وی کشف آنتی بیوتیک جدیدی به نام پنی سیلین بود.

لازم به ذکر است که پنی سیلین اولین بار توسط انگلیسی فلمینگ در سال 1928 در بیمارستان استماری لندن ، خیابان آکسفورد کشف شد. کشف شد ، و به طور تصادفی بود که فلمینگ در ظروف مختلف محیط کشت متنوعی را برای رشد میکروب ها فراهم کرد. روزی مشاهده شد که در یکی از محیط های کشت ، میکروب ها رشد کرده و کپک در آن ناحیه ایجاد شده است. وی تحقیقات خود را ادامه داد و به این نتیجه رسید که در قارچ قارچی وجود دارد که میکروب های این ناحیه را از بین برده است.


فلمینگ تحقیقات خود را برای اثبات موفقیت قارچ در طبیعت که میکروب ها را می کشد ، ادامه داد. به همین دلیل است که نام این ماده و کشف آن خود را آنتی بیوتیک نامیده است. فلمینگ خدمات بزرگی به جهان پزشکی انجام داد. زیرا تا آن زمان ، بسیاری از بیماری های ساده و عفونت های شایع زندگی انسان را تهدید می کرد و باعث مرگ آنها می شد. لازم به ذکر است که این آنتی بیوتیک قبلاً در دسترس نبود. البته سولفامیدها در دسترس بودند و داروی دیگری به نام prontosyl م lessثرتر نبود. Prontozil تنها داروی م effectiveثر 60 تا 70 سال پیش در دسترس ما بود و تنها داروی خوبی بود که بر برخی عفونت ها تأثیر مثبت داشت.


اولین تزریق پنی سیلین در ایران:


هنگامی که من در بخش عفونی بیمارستان کلود برنارد پاریس (یکی از مشهورترین بیمارستان های پاریس) کارآموز بودم ، استاد گروه بیماری های عفونی در آن زمان پروفسور لومیر بود که او نیز یکی از شاگردان دکتر اقبال بود. ؛ در آن زمان که من بیماری عفونی را می دیدم ، مرحوم دکتر محمد قریب ، متخصص اطفال ، 2 تا 3 سال از من بزرگتر بود و دارای بخش عفونی "خارجی" بود. یک روز من پروفسور لومیر را که با بیماران ملاقات می کرد ، همراهی می کردم. وقتی استاد اتاق بیمار را که مرد جوانی بود ترک کرد ، به ما گفت: متأسفانه این بیمار بهبود نمی یابد و ما هیچ دارویی برای درمان او نداریم.


البته ظاهر بیمار خوب نبود و در آن زمان سولفامید بر بیماری او تاثیری نداشت و همه ما منتظر کشف داروی جدید بودیم. همچنین ، یک روز در خدمت داخلی پروفسور رامون بودیم. یک روز ، پس از ملاقات با بیماران ، پروفسور رامون از اتاق خارج شد و به مریضی که در اتاق خوابیده بود اشاره کرد و گفت که این بیمار قابل درمان نیست. بیمار مبتلا به سپسیس گونوکوکی تشخیص داده شد. البته گونوکوک در آن زمان بالا بود و سولفامیدها تا حدی بر خود گونوکوک موثر بودند ، اما هیچ تاثیری بر سپتی سمی سولفامید گونوکوکی نداشت و در درمان عفونت های سولفامید گونوکوکی و شستشوی موضعی م wasثر بود ، زیرا ممکن است هنوز مقاومت ضد میکروبی داشته باشد.


برچست ها :